وامّا تکلیف...
بسم الله
مانده ام چه بنویسم ولی باید بنویسم به خاطر امام و به یاری رهبرم
تکلیف از این روشن تر نمی شود.
امام من کلاس پنجم بودم که ندای انا لله و ... تو را شنیدم و دیگر ندیدمت پدرم دستم را گرفت و راهی بهشت زهرا شدیم اون موقع ها ازصحیفه تو از وصیت نامه تو چیزی نمی دانستم فقط ناراحت بودم برعکس بعضی ها که با تعطیل شدن دبیرستانشون اومدن تو کوچه و فوتبالشونو زدند
گذشت سال ها تا فتنه کوی دانشگاه و روی کار آمدن خاتمی و ...
کم کم از رایی که به خاطر سیادتش بهش دادم پشیمان شدم
گذشت انتخابات 88 همه چیز خوب بود ولی ما غافل که عده ای جه نیات پلیدی در سر دارند از روز انتخابات ورق برگشت دشمنان خارجی دست خود را رو کردند و ابوموسی ، لحه و زبیرها نمایان شدند
خمینی عزیز کجاست صحیفه تو و به چه کار می آید سالها پیش در صحیفه گفتی که اینها شعار مرگ بر شوروی سر می دهند که آمریکا از یاد برود اما کو گوش شنوا ...
رهبرا بارها بعد از انتخابات سخن از فتنه ها گفتی گفتی که اینها برنامه ریزی شده است گفتی که آگاه باشید بصیرت بصیرت بصیرت
و اما تکلیف معلوم است و اگر کسی بعد از فرمایشات اخیر رهبرمون نفهمد تکلیف خود را به یقین در یکی از این دوم مورد باید شک کرد نه شک که حتما یکی از این دومورد است
1- یا اینها با آگاهی بنا بر معاندت و دشمنی با نظام و اسلام و ولایت فقیه دارند که تکلیفشان روشن است.
2- یا از روی ناآگاهی به این کار ها دست می زنند که اگر این ور باشد قعا بخشهای داخلی زیر جمجمه شان دارای اشکالات اساسی است و ان شا الله به زودی به قول رهبرم در مقابل چشم ما نابود می شوند.
مهدی جان بعد از دعای برا ی فرج تو از تو می خواهم مرا از فتنها آخر الزمان در امان بداری
دلم لک زده واسه غروب بهشت زهرا...
کلمات کلیدی :
» نظر